سللام بانو
ابن عباس نقل مي كند:
روزی پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)نشسته بود،که به ترتیب امام حسن و امام حسین،حضرت فاطمه و حضرت علی (علیهاالسلام)به حضورش رسیدند رسول خداازدیدن آنان شروع به گریه کرد و مصائب آتی و ستم های وارده را بعدازرحلت خویش متذکرشد آنگاه درموردفاطمه(علیهاالسلام)چنین فرمود:
واما دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان ازاولین وآخرین است.اوپاره ی تن من ونورچشمم ومیوه ی دلم وروح وروان من می باشد.فاطمه حوری است به صورت بشر،هرگاه اودرمحراب عبادت ظاهر شودودرپیشگاه خدا قرار گیرد،نورش برملائکه آسمانهامی تابد.همان طور که نورستارگان بر اهل زمین می درخشد،درآن حال خداوندبه ملائکه اش می فرماید:
« ای ملائکه من!بنگرید به فاطمه(علیهاالسلام)سرور زنان و کنیزانم که چگونه دربرابرمن به عبادت ایستاده؟ وچه سان از ترس وخشیت من می لرزد؟وبا چه روح معنوی و حضور قلبی مراپرستش می کند؟من شماملائکه ام راگواه می گیرم که پیروان اورادرآتش نمی سوزانم.»